۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

خط بد!


نه خواب بودم نه بیدار!
حال خوبی نبود!
راستش قبلا" حال خوبی بود!
اما این از اون حالاییه که خیلی بستگی داره کی پیشته!
شبیه مستی!
کمی اونورتر ! یه ذره هم بالاتر!
من، ک، ن، آ!
اونی که رو مخ بود "ن" بود و بدی این بود که نمی دونستم رو مخه!
چی باید می گفتم!؟!
حتی نمی دونستم رو مخه!
وقتی از اون محیط کذایی اومدیم بیرون و آرش تعریف کرد یه چیزایی فهمیدم!
سوار ماشین بودیم و وقتی پیاده شدن دیگه آرش در اوج بود!
شما مثل ن نباشید!
شمایی که می شنوید!
فکر نکنید اون لحظه هایی که دارید خیلی با ارزشتره!
گاهی گوش کنید!
به اونچه که نمی دونید!
پاتون رو می خواید روی من بذارید و بالا برید؟
چرا؟
اون منم!
پسری که حرف می زنه!
و تو رد می شی؟
چون اون سویچ توی دستم وول نمی خوره؟
چون من منم؟
نه جد بزرگی که گوسفندهاش رو فروخته و اومده شهر!؟!
باور موفقیت یه مرد تنها اینقدر سخته؟
مثل برگه های کثیف امتحانیم!
که به جز معلمای دبستان کسی نتونست از توشون جوابای درست من رو ببینه!
ندید و رفت!
کی ضرر کرد؟
من یه مرد موفقم!
توی می خوای چشمات رو ببند و می خوای باز کن!
اون چشمات هر چقدر هم که قشنگ باشه و با برند لباست ست باشه باز هم من موفقم!
چون من می نویسم و تو داری سعی می کنی متنی که دستته رو خوب اجرا کنی!
اون روز که تو متن من دستت باشه دیر نیست!
و اون روز با دست خودت، تمام حروف رو، دسته دار یا بی دسته، به تو فرو می کنم!
من فرو نمی کنم! تو می کنی! چنان که امروز مال دیگری را می خوری! مال مرده ای را!
تو نابود نمی شوی زیادی!
من کمم!
نابود می شوم!
و این نابودن یا به تعبیری "تو نبودن"! افتخار من است!
بار سنگینی من!
روی تو! می خواهی بگیریش؟
بیاه!

۴ نظر:

ساقی گفت...

هااااااا؟!!!!!

سمفونی گفت...

ای بابا.جالبه.یاد حرف یکی از بچه ها افتادم که این عرفان ...شعر می نویسه.به نظرم این نوشتت می تونه جوابی برای اون باشه که دسته ها رو به اونم فرو کنی.اطرافمون از این دست آدما زیادن اما باید بهشون نشون دادکه خودشونم بازیچه یک ارتباط مسخره و به ظاهر زیبابا همون سویچ وول خورده تو دستشونن.راستی مگه تازیانتو اون موقع گم کرده بودی؟

مازیار گفت...

داداش اون پتیشن رو اگه فقط خودمون امضا کردیم چه خیالیه ... امضای 200 – 300 تا آدمی که مطلب رو میخونن و می گیرن ... برام خیلی با ارزش تره از 2 میلیون نفری که بزور تبلیغ و سفارش و ... کاری رو انجام میدن . البته زیاد اطلاع رسانی براش نشده بود که اونم تقصیر نویسنده پتیشن بود ، نه من !
---
اون مطلب ستاره هم جالب بود ... من همیشه می دونستم تو از اون آدمایی که همه رو مسخره میکنن !!!!
--
ولی جدی ...تو در دسته ی اندیشمندان مولف قرار میگیری ... ! یعنی کسی که اندیشش مال خودشه و منحصر به فرده ... سویچ دست کسی دیگس ولی اندیشه تو مخ توئه ... اندیشه هم که هرگز نمی میره !

بازنده گفت...

سلام/وب جالبی داری/توی وب ترانه نظرت رو دیدم که نوشتی منو دورا دور میشناسی؟از کجا میشناسی منو؟